اقا جاتون خالی دیشب رفتیم کلاس زبان.... انقدخندیدیم که بعدش من میخواستم برم عروسی خسته بودم... اولش که اقای سعیدی همیشه دیرمیاد... مثلا ما7:20کلاس داریم ایشون زودتشریف بیارن 7:45 میان وگرنه همون 8 میان حالا خوبه باز یه پسرهست توکلاسمون بیشتر نیس... راستی دیشب همون پسره به مریم شماره داد شرمنده مریم جون نتونستم نگم.... اخه میدونی اشکالش اینه که نه قیافه این پسره به این کارا میخوره نه مریم جونه ما اخه مریم طفلک حتی یه تارموشم دیده نمیشه همه ازباحجابی این به وجداومدن اما دیگه کاره شدنی شد راستی دیشب سره کلاس بحث شدازنت نوبته من که شد جنابه والا مقام پرسید: شما از اینترنت چه استفاده هایی میکنی؟ گفتم وبلاگ ویاهو گفت وبلاگ داری گفتم اره گفت لینکش روبده.... یه دفعه مریم هم گفت منم دارم اقای سعیدی(جناب والا مقام)گفت بیا لینکشو پای تخته بنویس اقا هیچی منم لینکه خودمو مریم رو نوشتم.... مریم میگه نرگس حواست باشه چیزی (منظورش چیزای بده)ننویسی مستر بیاد بخونه گفتم حواسم هست توهم مواظب باش.... بعدش اقای سعیدی داشت فرقه phonetic &stress&intonationروبرامون بگه شروع کرد به اصفهانی حرفیدن ما مونده بودیم بخندیم یا گریه کنیم اخه لهجه شیرینه اصفهانی روخیلی بدصحبت میکرد اخرشم مریم جون شماره روگرفت حالا اومده بیرون رنگ از رخسارش پریده میگم چی شده میگه بهم شماره داد میگم خاک توسرت چراگرفتی؟ میگه خب شما چرا منو بااون تویه کلاس تنها میزارین اخه؟ تازه مریم میگه بهم گفت شمارتو بده بازخوبه مریم گوشی نداره صدف میخواست مارو بخندونه میگه خب مریم جون شماره خونتونو میدادی دیگه اقا هیچی دیگه این بود ازداستانه دیشب freinds 4 ever S&N
نظرات شما عزیزان: